شبح ِ اندوه که روی روزهایم سایه انداخته بود بعد از یک گریه ی حسابی دمش را گذاشت روی کولش و فرار کرد، اساسا گریه از آن نعمت هایی ست که قدرش را نمیدانیم و تا از دستش ندهیم نمیفهمیم که ماجرا چه بوده است یک هفته ای میشود که تصمیم دارم بدوام  اما راستش را که بخواهید صبح که از خواب بیدار میشوم توانایی دل کندن از تختم را ندارم و دوباره تا ساعت هشت میخوابم . نمیفهمم نشاط و شادابی ام را لای کدام خیابان زندگی جا گذاشته  ام اما حالا حاضرم همه چیزم را بدهم و به جایش فقط خوشحال و سرحال باشم و اینقدر خموده و خسته به زندگی وصل نشده باشم ، درحال اعتیاد به قهوه هستم قهوه ی تلخ سرحالم می آورد و حالم را خوب میکند و یک حس سبکی خاصی به من میدهد نمیدانم عاقلانه است که خودم را در معرض این اعتیاد قرار دهم یا نه اما به طرز وحشتناکی نیاز به من همچین چیزی دارم چیزی که سبکم کند و به من انرژی ادامه دادن بدهد .

دنبال رنگین کمانم در زندگی ام همیشه دنبال رنگین کمان بوده ام و باور دارم که روزی پیدایش میکنم خوشبختی نذری نیست که کسی بیاورد دم در خانه مان و خیلی یک هویی به ما تقدیمش کند  خوشبختی یک حس درونیست ؛یک اثر هنریست که برای خلق شدن نیاز به خالق دارد و من میخواهم که خوشبخت باشم و خوشبختی را خلق کنم 

انی وِی روزی میرسد که وقتی به عقب نگاه میکنیم یک لبخند دندان نما روی لب هایمان جا خوش میکند و خودمان را بغل میکنیم که دمت گرم پسر از پسش بر آمدی بهت افتخار میکنم .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Madmanpazer Michele قالیشویی در اصفهان | خلیج فارس گروه رسانه ای سفیر Me ... حیات طیبه-روانشناسی اسلامی Robert